اسکاتی نگوین
Contents
- 1 اسکاتی نگوین شاهزاده پوکر
- 2 اسکاتی نگوین؛ تجلی شهرت در سایه نگونبختی!
- 3 تولد Scotty Nguyen در دل جنگ و خونریزی
- 4 ادامه زندگی اسکاتی نگوین در کمپ کمونیستها
- 5 Scotty Nguyen در مسیر مهد بهترین پوکربازان دنیا
- 6 اسکاتی نگوین چگونه سر از بازی پوکر دراورد؟
- 7 اخراج از مدرسه بهدلیل پوکر بازی!
- 8 بهدستآورن قهرمانی از راه ترفندهای پوکر
- 9 او همه را برد؛ اما قوانین پوکر را نه!
اسکاتی نگوین شاهزاده پوکر
اسکاتی نگوین پوکربازیست که توانست تنها در چند دقیقه ورق را به نفع خود برگرداند و برنده بازی شود. او با مهارتی که در این بازی دارد توانسته 5 دستبند طلای WSOP را بدست آورد و بیش از 11 میلیون دلار جایزه تنها تورنمنتهای لایو به جیب بزند. با این اوصاف خیلی دور از انتظار و تعجب برانگیز نیست لقب « Prince Of Poker» را به او دادهاند. پوکربازی ویتنامی که در جنگ به همراه مادرش از کشور خارج شد و به آمریکا آمد و با آموزش پوکر و سپس حضور در اتاقهای پوکر، به شهرت و درآمدی غیرقابل شمارش رسید!
اولین بار در سال 1997 بود که اسکاتی نگوین توانست در اولین مسابقه خودش و پس از حدود 14 ساعت بازی، چیپهای زیادی برنده شده و 3 هزار دلار به جیب بزند. این روزها اما به ندرت از نگوین یاد میشود. او در آخرین مصاحبهاش گفته بود: من توانستم در دنیای پوکر رقبای زیادی را از میدان به در کنم، به موفقیتهای زیادی برسم و پول زیادی کاسب شوم، اما در نهایت این کازینو بود که مرا شکست داد. آنها با فراهم کردن لیموزینهای گران قیمت، مواد مخدر، زنان و غیره همه داراییام را گرفتند»
اگر میخواهید درخصوص اسکاتی نگوین بیشتر بدانید، ادامه مقاله را از دست ندهید.

اسکاتی نگوین؛ تجلی شهرت در سایه نگونبختی!
اسکاتی نگوین زندگینامه تکاندهنده و دراماتیکی دارد. اگر کتاب «فرار از اردوگاه 14» را خوانده باشید، باید به شما این مژده را بدهیم که زندگی اسکاتی نگوین، تقریبا مشابه شخصیت اول آن کتاب است. گرچه به آن سختی و دیکتاتوری نیست، اما زندگی در دل جنگ و قحطی و سپس راهپیداکردن به آمریکا، نقاطی هستند که این دو داستان را بههم متصل میکنند. فکر نکنید بهترین پوکربازان دنیا همیشه زندگی لاکچری و مرفهی داشته و سپس از سر شکمسیری پا به این میدان گذاشتهاند.
زندگی اسکاتی نگوین پر از لحظات التهابآور، سختی، شکست، مرگ و پیروزیست. اگر میخواهید فقط یکبار خواندن زندگینامهای را تجربه کنید، زندگینامه اسکاتی نگوین بهترین گزینه است. ادامه این مطلب را که پر از لحظات غافلگیرکننده است، از دست ندهید.
تولد Scotty Nguyen در دل جنگ و خونریزی
اسکاتی نگوین در 28 اکتبر سال 1962 در ویتنام بهدنیا آمد. موشکهای کوبا از یکطرف و حضور نظامیان آمریکایی از طرفی دیگر، زندگی را برای شهروندان ویتنامی سختوسختتر میکرد. زندگی در آن دوران آنقدر سخت و طاقتفرسا بود که حتی اسکاتی نمیداند در کدام محله بهدنیا آمده است. او میگوید بهدلیل داشتن زندگی متشنج و سختمان، حتی فرصت نکردم از مادرم بپرسم در کدام محله بهدنیا آمدهام.
او بر اساس یک فرضیه، احتمال میدهد که در «دا لات»، شهری کوهستانی بهدنیا آمده باشد؛ زیرا بیشتر خانواده پدری او، اهل آنجا هستند. او در خاطراتش میگوید وقتی به مدرسه میرفت، اجساد زیادی را میدید که در کوچه و خیابان افتاده بودند. او میگوید برنامه روزانهاش این بود که از بین جنازهها، راه مدرسه را پیش بگیرد. مواجهشدن با این صحنهها، آسیب روحی زیادی به مردم آن منطقه وارد کرده بود.
اسکاتی نگوین میگوید حتی شبها هم از ترس مرگ و خرابی در امان نبودیم و هرشب این احتمال را میدادیم که فرداصبح در زیر آوار مانده و یا مرده باشیم. یکی از دوستان صمیمی اسکاتی در کودکی، بر اثر اصابت بمب به خانهشان، بههمراه خانوادهاش کشته شد.

ادامه زندگی اسکاتی نگوین در کمپ کمونیستها
خانواده نگوین خیلی پرجمعیت بود. اسکاتی در میان 13 برادر و خواهر دیگرش، فرزند ارشد خانواده بود. مسئولیت مراقبت از خواهران و برادرانش، زندگی را برای او دشوارتر میساخت. جمعیت زیاد خانواده و نبود امکانات رفاهی و غذایی، پدر و مادر اسکاتی را مستاصل کرده بود؛ لذا آنها بهناچار او و برادرانش را به کمپ کمونیستها در تایوان فرستادند.
اسکاتی نگوین در آنجا آموزشهای مختلفی میدید. آنها باید از کوهها بالا میرفتند، تنه درختان را قطع میکردند و تکههای چوب را به پایین کوه میآوردند. کارهایی که بیشتر شبیه کار در اردوگاههای اجباری بود. مشابه همانی که در کتابی که گفتیم نوشته شده و یا در فیلمهای زندگینامه ای هالیوود به تصویر کشیده شده است. او روزها و شبها را در آن کمپ سپری میکرد و مطمئن بود که دیگر مادر و پدرش درگیر تامین مخارج او نیستند.
در یکی از همین روزها بود که مادر اسکاتی، با خبر شگفتانگیزی به دیدار پسرش رفت.

Scotty Nguyen در مسیر مهد بهترین پوکربازان دنیا
مادر اسکاتی نگوین با خبر شوکهکنندهای به دیدار پسرش رفت. او به کمپ رفت و به او گفت:
” خبر خوبی برات دارم پسرم. یکی توی آمریکا پیدا شده که میتونه سرپرسی تو و برادرات رو برعهده بگیره. شما باید بهسرعت به اونجا برین.”
رویای سفر به آمریکا و زندگی در کشوری که به مهد بهترین پوکربازان دنیا معروف است، او را به وجد آورده بود. گرچه او فکر میکرد سفر به آمریکا یعنی پایان تمام تیرهبختیها، اما زندگی قرار نبود حتی در آمریکا هم روی خوشش را به اسکاتی نگوین نشان دهد.
او میگوید بههمراه برادرانش به شیکاگو رفتند. آنجا چیزی را دیدند که هیچگاه در زندگیشان ندیده بودند؛ یعنی برف! شیکاگو پر از برف بود و آنها نمیدانستند چگونه باید با آن سرما کنار بیایند. از طرف دیگر، شخصی که سرپرستی آنها را برعهده داشت، اصلا آدم خوبی نبود.
سرپرست آنها، همچون ارباب و برده رفتار میکرد و از آنها مدام کار میکشید. آنها هرروز صبح باید به حیوانات غذا میدادند و تمامی کارهای نظافتی را برعهده میگرفتند. اسکاتی نگوین و 3 برادر دیگرش، همچون غلامان حلقهبهگوش، در خدمت آن شخص بودند. آنها حتی حق تحصیل هم نداشتند.
اما سرانجام توانستند سرپرست بهتری پیدا کنند. سرپرستی که به آنها به چشم اعضای خانوادهاش نگاه میکرد و به آنها حق تحصیل میداد. اما مدرسه هم جای مناسبی برای اسکاتی نبود!

اسکاتی نگوین چگونه سر از بازی پوکر دراورد؟
اسکاتی نگوین بازی پوکر را از مادرش یاد گرفت. او در دوران کودکی، پای بازی مادرش مینشست و از او تمام نکات را میآموخت. جالبتر اینجاست که پدر اسکاتی، مخالف سرسخت بازی پوکر بود و هرگاه فرزندانش را در حین بازی میدید، آنها را بهشدت تنبیه میکرد. او حتی بارها همسرش را هم تنبیه کرده بود که دنبال این بازی نرود و به بچهها این بازی را یاد ندهد. شاید باورکردنی نباشد، اما اسکاتی نگوین در 5 سالگی میتوانست مادرش را در بازیهای خانگی پوکر شکست دهد! او قدرت یادگیری فوقالعادهای داشت.
پس از پیداشدن یک سرپرست بهتر، شرایط برای برادران نگوین بهتر شد. آنها میتوانستند به مدرسه بروند و از امکانات اجتماعی بهره ببرند. اسکاتی چون فضا را باز و مهیا دید، بهسراغ علاقه دوران کودکیاش، یعنی بازی پوکر رفت. او بهصورت مخفیانه به مسابقات پوکر زیرزمینی میرفت و به پوکر بازی مشغول میشد. اما همین جلسات زیرزمینی، کار دست او داد.
اخراج از مدرسه بهدلیل پوکر بازی!
پوکر بازی برای افراد زیر 18 سال ممنوع است. گرچه خود بازی پوکر در بسیاری از ایالات آمریکا و کشورهای مختلف ممنوع بود، اما حساسیت روی نوجوانان زیر 18 سال بیشتر بود. قوانین پوکر، بازیکردن را برای افراد زیر 18 سال ممنوع کرده بود و اگر نوجوانی در حین انجام بازی دیده میشد، مجرم شناخته میشد. ازهمینرو اسکاتی نگوین بهخاطر سن کمش و شرکت در بازی پوکر، از مدرسه اخراج شد.
اسکاتی نگوین در سن 21 سالگی به Dealer School رفت و در اتاق پوکر Harrah استخدام شد. او حدود 150 دلار در شب درآمد داشت و بیشتر آن را با بازیکردن 3 تا 6 دلار، از دست داد. او خود را “ماهی” توصیف کرد، اما می خواست بدون توجه به قمار، بازی کند.

بهدستآورن قهرمانی از راه ترفندهای پوکر
همانطور که پیشتر هم متوجه شدید، اسکاتی نگوین در دوران بچگی بازی پوکر را یاد گرفته و قادر بود مادرش را شکست دهد. او بهکمک ترفندهای پوکر و هوش فوقالعادهاش، موفق شد خودش را اثبات کند.
شانس اسکاتی نگوین در سال 1985 زمانی که به دریاچه تاهو دعوت شد تا در مسابقات بدون محدودیت هولدم شرکت کند، بهبود یافت. او تمام روز را معامله میکرد و تمام شب را با پول اندکی که با خود میآورد، بازیهای نقدی انجام میداد. او سرمایه خود را به 7 هزار دلار رساند و احساس کرد که شکستناپذیر شده است. او به لاسوگاس رفت و سرمایه خود را تا 1 میلیون دلار قمار کرد.
شهرت و مهارت او در وگاس پخش شد و بهزودی با جانیچان، پوگیپیرسون و دیویدگری شروع به بازی پوکر کرد. او یک شورلت کامارو به قیمت 17 هزار دلار، یک کوروت به قیمت 21 هزار دلار و یک کاندومینیوم به قیمت 60 هزار دلار بهصورت نقدی خرید. اسکاتی نگوین در کاخ سزار زندگی میکرد و شبی 50 تا 900 هزار دلار میبرد.
اسکاتی نگوین در طول دوران حرفهایاش 5 بار برنده دستبند مسابقات WSOP شد:
- برنده جایزه 156 هزار دلاری در تورنمنت Omaha 8 or Better در سال 1997
- برنده جایزه 1 میلیون دلاری در تورنمنت No Limit Hold’em World Championship در سال 1998
- برنده جایزه 178 هزار دلاری در تورنمنت Pot Limit Omaha در سال 2001
- برنده جایزه 287 هزار دلاری در تورنمنت Omaha Hi-Lo Split Eight or Better در سال 2001
- برنده جایزه 1 میلیون و 989 هزار دلاری در تورنمنت O.R.S.E. World Championship در سال 2008

او همه را برد؛ اما قوانین پوکر را نه!
اسکاتی نگوین معتقد است همه را توانست شکست دهد، اما قوانین نانوشته پوکر و کازینوها را خیر! او میگوید زرقوبرق کازینوها، پولهای آنچنانی، ماشینهای لوکس، دختران دلربا و در آخر مواد مخدر، او را در اوج شهرت، زمین زدند. او میگوید هرجا میرفتم و هرچه میخواستم، همیشه بهترینش برایم فراهم بود، اما نمیدانستم همینها قرار است مرا از پا دراورند.
عادات بد، اسکاتی نگوین را گرفتار کرد. استفاده تفریحی از ماریجوانا، کوکائین و الکل تبدیل به اعتیاد در مقیاسی بزرگ شد. پس از یک شکست پرهزینه، او در نهایت ورشکسته شد. او که گویی زندگیکردن در رفاه و آسایش را نیاموخته بود، حتی در اوج شهرت و سرمایهداری، بازهم نتوانست از سایه شوم تیرهبختی فرار کند.