طرز بازی پوکر اریک سیدل که از یک روانشناس، قهرمان ساخت!
اگر از شیفتگان طرز بازی پوکر باشید، احتمالا فیلم معروف و محبوب Rounders را تماشا کردهاید. فیلم متدیمون در سال 1998 درباره یک دانشآموز باهوش حقوق که بهخاطر مهارتهایش در بازی پوکر، تصمیم میگیرد حقوق را بهکلی رها کند تا تمامِ وقت به بازی بپردازد. در چندین صحنه، یک مسابقه پوکر واقعی در فیلم پخش میشود. این مسابقه نهایی میز پوکر در سال 1988 است؛ بین اریک سیدل جوان و جانیچان، کسی که مفسران و طرفداران پوکر، او را استاد خطاب میکنند. این معروفترین مسابقه پوکر در دنیاست که حتی مخالفان قمار هم از آن لذت بردهاند. آن زمان، اریک یک بازیکن کمتجربه بود و اکنون به یک ابرقهرمان تبدیل شده است. اریک یک اخلاق منحصربهفرد دارد. او علاقه ندارد فنونش را آموزش دهد؛ اما در نهایت تصمیم میگیرد طرز بازی پوکر خودش را از منظر روانشناختی، به یک روانشناس آموزش دهد. در ادامه طرز بازی پوکر اریک سیدل را خواهید خواهند.
اریک سیدل در ششم نوامبر ۱۹۵۹ در نیویورک آمریکا چشم به جهان گشود و در زندگی خود دچار فراز و نشیب های زیادی بود زندگی بسیار سختی را از لحاظ مالی پشت سر گذاشت و بنابه گفته های خودش همین سختی ها باعث شد تا او در نوجوانی تصمیم بگیرد که کاری کند تا تمام ناتوانی های مالی خود را جبران کند.
اگر بخواهیم افتخارات اریک را به طور خلاصه بیان کنیم میتوانیم به هشت دستبند طلایی او در مسابقات جهانی اشاره کنیم.اریک سیدل آخرین دستبند قهرمانی خود را در سال ۲۰۰۷ به دست آورد و در تمام این سال ها بازیکنان بسیار کمی توانسته اند بیشتر از او دستبند طلایی مسابقات را کسب کنند که همین امر نشانگر قدرت او در بازی پوکر است.
Contents
- 1 طرز بازی پوکر اریک سیدل که از یک روانشناس، قهرمان ساخت!
- 2 آموزش بازی پوکر به ماریا توسط اریک سیدل
- 3 روش بازی پوکر سیدل از زبان ماریا
- 4 طرز بازی پوکر چگونه است؟ خواسته ماریا از اریک
- 5 طرز بازی پوکر پاسور به روش آنلاین
- 6 خاطره جالب سیدل برای یادگیری طرز بازی پوکر
- 7 فلسفه را بیخیال! طرز بازی پوکر را به من یاد بده!
- 8 هدف پوکر چیست؟ و جواب شگفتانگیز اریک!
- 9 نوبت به طرز بازی پوکر من رسید!
- 10 طرز بازی پوکر من فاجعه است!
- 11 حالا دیگر با طرز بازی پوکر دیگران فریب نمیخورم
- 12 به پرواز درآمدم!
- 13 سرانجام رویایی که محقق شد
طرز بازی پوکر اریک سیدل که از یک روانشناس، قهرمان ساخت!
طرز بازی پوکر قهرمانان و افراد حرفهای، بیشک چراغ راهی خواهد بود برای کسانی که میخواهند در این عرصه، به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کنند. اما آیا چنین افرادی حاضر هستند فنون و روشهای خود را با دیگران بهاشتراک بگذارند؟ جواب در اغلب اوقات منفیست؛ دلیلش هم روشن است، روش بازی پوکر آنها منحصربهفرد است و نمیخواهند برای خودشان رقیب بسازند. اما برخیها هم دل را به دریا میزنند و حاضر میشوند طرز بازی پوکرشان را با دیگران بهاشتراک بگذارند.
یکی از آنها، اریک سیدل است که با وجود سختگیریهای فراوانش، در نهایت گنجینه اسرارش را باز کرد. آنچه که در ادامه خواهید خواند، آموزش بازی پوکر اریک سیدل به یک روانشناس است که باعث شد او را در عرض یک سال، از سطح مبتدی به یک قهرمان تبدیل کند! آشنایی با ماریا هم جذابیت زیادی دارد. بخش بعدی را از دست ندهید.
آموزش بازی پوکر به ماریا توسط اریک سیدل
پیش از آنکه بخواهیم به طرز بازی پوکر اریک بپردازیم، لازم است که یک شناخت نسبی با ماریا پیدا کنید. «ماریا کونیکووا» نویسنده روسی-آمریکایی با مدرک دکترای روانشناسی از دانشگاه کلمبیاست. ماریا بهعنوان تهیهکننده تلویزیونی کار کرده، برای چندین مجله و نشریه آنلاین نوشته است و عنوان دو کتاب پرفروش نیویورکتایمز را در کارنامه خود دارد. او از آنجاییکه در مورد روانشناسی و کاربرد آن در موقعیتهای زندگی واقعی مینویسد، اینبار بازی پوکر را از این منظر نگاه کرده است.
او در تابستان سال 2016 با اریک سیدل ارتباط برقرار کرد تا طرز بازی پوکر او را فرا گیرد. اریک هم با توجه به کارنامه کاری ماریا، تصمیم گرفت شیوه بازی پوکرش را از جنبه روانشناختی در اختیار او قرار دهد و بهمدت یک سال مربی او شود. آنچه در ادامه خواهید خواهند، خلاصه یک سال حیرتانگیزیست که موجب شد خانم روانشناس موضوع ما، از یک مبتدی به یک قهرمان تبدیل شود. شاید فکر کنید چنین چیزی دستنیافتنی باشد، اما بیایید از زبان خود «ماریا کونیکووا» بخوانیم.
روش بازی پوکر سیدل از زبان ماریا
چند سال پیش، سیدل تصمیم گرفت آموزش بازی پوکر را در اختیارم بگذارد. چرا یک پوکرباز حرفهای موافقت میکند که به یک روزنامهنگار اجازه دهد او را مانند یک کودک نوپا و بیش از حد مشتاق، دنبال کند؟ این برای پول یا قرارگرفتن در معرض توجهات نبود. سیدل از اشتراکگذاری تاکتیکهایش متنفر است.
با این حال من از چند جهت یک دانشآموز ایدهآل برای او بودم؛ مهمتر از همه، من در روانشناسی، دکتری داشتم و در موقعیت خوبی برای درک سبک بازی سیدل بودم. من همچنین هرگز علاقه زیادی به کارت نداشتم؛ یعنی سیدل مجبور نبود مرا از دانشهای پراکنده و طرز بازی پوکر مبتدیانهام خلاص کند. بیتجربگیام از من وسیلهای عالی برای آزمایشی ساخت تا ببینم آیا نحوه بازی روانشناختی سیدل همچنان میتواند بر یک سبک کاملا ریاضی پیروز شود یا خیر.
طرز بازی پوکر چگونه است؟ خواسته ماریا از اریک
در آن سال، زندگی من در اوضاع بغرنجی بهسر میبرد و اصلا شرایط مناسبی برای ورود به عرصهای که هیچ شناختی از آن نداشتم، نبود. شوهرم اخیرا اخراج شده بود و زندگیمان مدام تغییر میکرد. اما من بهسرعت متوجه شدم که بازی پوکر در حال جذبکردن من است. این بازی بهعنوان آزمایشگاهی عالی برای سوالات خودم در مورد نقش شانس در زندگیمان بود.
بازی پوکر یک چرخ رولت شانس محض نیست؛ یا همانند شطرنج، دارای اطلاعات کامل با ظرافتهای ریاضی نیست. جدا از ریاضیات اساسی، پوکر به خوانش دقیق ذهن، تعاملات و فریبهای انسان بستگی دارد. این به شما پارامترهایی میدهد تا طرز بازی پوکر خود را داشته باشید و بتوانید با چیزهایی که در بازی قطعیت ندارند، دستوپنجه نرم کنید.
به این ترتیب، من و سیدل نقشهای را در نظر گرفتیم: او به من طرز بازی پوکر را آموزش دهد تا در بزرگترین رقابت پوکر، یعنی World Series of Poker، با هزینه ورودی 10 هزار دلاری بازی کنم. اریک در همین تورنمنت بود که توجهات را به خود جلب و بازی نهایی را به جانیچان افسانهای واگذار کرد. از حالا من کمتر از یک سال فرصت دارم تا برای چنین رویدادی آماده شوم و بازی پوکر را یاد بگیرم! آیا میتوانم؟
طرز بازی پوکر پاسور به روش آنلاین
اولین روز تمرینم، ساعت شش صبح بود! با چشمانی تیرهوتار و صورتی پفآلود! WSOP در ذهنم بود، اما تنها توانمندی من، تمرین با نسخه آنلاین بود؛ جایی که من شروع به آموزش بازی پوکر کردم. نسخه آنلاین، یک کپی نهچندان متقاعدکننده از بازی اصلیست و باید با آن کنار بیایم! برای بازی به یک کافیشاپ در نیوجرسی رفتم؛ جایی که پوکر آنلاین قانونیست. این سریعترین مسیر برای یادگیری طرز بازی پوکر از صفر است: صدها دست، صدها سناریو، همه به همان سرعتی که من میتوانم با ماوس کلیک کنم، آشکار میشوند.
بعد از اینکه تمام صبح بازی کردم، راهی منهتن میشوم تا سیدل را ببینم و طرز بازی پوکرم را مرور کنم. هیچ برنامه درسی وجود ندارد. هیچ موضوع خاصی برای پوشش یا هدفی برای رسیدن به آن وجود ندارد؛ در عوض من و سیدل راه میرویم. سیدل برای رسیدن به تناسب اندام، تعداد قدمهایش را افزایش داده است. اما راهرفتن فقط برای ورزش نیست؛ راهرفتن، طرز فکر اوست!
تمام تلاشم را میکنم تا با گامهای بلند سیدل همراه باشم؛ در حالی که بهطور استراتژیک، تلفنم را در کنار کیفم قرار میدهم تا مکالمه با او را ضبط کنم. همانطور که انتظار دارید، اولین مکالمات پیادهروی ما جزو ابتداییترینها هستند.
من پیشتر قوانین و طرز بازی پوکر تگزاس هولدم را آموخته بودم: درباره دستها، کارتها، پوزیشنها، شرطها، بلایندها، تصمیمگیریها و در نهایت نمایش دستها، اطلاعات کافی داشتم؛ یا بهتر بگویم الفبای پوکر را میدانستم. اما آنچه که اهمیت دارد، طرز بازی پوکر برای قهرمانی در یک رویداد جهانیست.
خاطره جالب سیدل برای یادگیری طرز بازی پوکر
برای یک مبتدی مثل من، پوکر بهطرز فریبندهای آسان بهنظر میرسد. سیدل به من توصیه خاصی نمیکند و صحبتهای ما بیشتر از آنچه من ترجیح میدهم، در حد تئوری باقی میمانند. او بیشتر روی فرآیند تمرکز میکند. وقتی شکایت میکنم که دانستن حداقل نظر او در مورد اینکه طرز بازی پوکر قهرمانان چگونه است، لبخندی به من میزند و برایم داستانی را تعریف میکند.
او میگوید در اوایل سال 2016 با یکی از موفقترین بازیکنانی که در حال حاضر هم فعالیت میکند، صحبت میکرد. آن بازیکن نظر بسیار خاصی در مورد طرز بازی پوکر با یک دست خاص ارائه میکرد. اریک گوش داد و سپس یک جمله را به او گفت: «قطعیت کمتر، پرسوجو بیشتر.»
اریک میگوید آن بازیکن نتوانست منظور اریک را متوجه شود و همین موضوع باعث ناراحتی او شد؛ اما سیدل هم چیزی را به دل نگرفت. اریک رویکردی را ارائه میکرد که طی سالها تجربه آموخته بود: «هرچه سوال بیشتر، ذهن بازتر».
فلسفه را بیخیال! طرز بازی پوکر را به من یاد بده!
اریک از روش «ذنکوان» استفاده کرده بود؛ کوان (kōan) یک گفتگو، پرسش یا بیانیه است که در تمرین ذهن، باعث ایجاد تردید در ذهن دانشآموزان میشود. اما من از این کار بیزار بودم! من یک جواب میخواهم؛ من یک راهنما میخواهم؛ فلسفه بس است! به من اطمینان بده! به من بگو کجا و چه موقع تصمیم بگیرم؟ به من بگو طرز بازی پوکرم چگونه است و اشتباهاتم چیست؟ اما سیدل تکان نمیخورد. من با آن خشم نهچندان ناامیدکنندهای مانده بودم.
اما هفتهها بعد بهطرز معجزهآسایی تمام آن خشمها در دانش ادغام شد. پس از هفتهها، متوجه شدم که اساس بازی پوکر در یک چیز نهفته است: داشتن احساس راحتی با وجود عدم اطمینان. اما من کاملا متوجه نشدم که این «عدم اطمینان» در مورد نتیجه کارتها نیست. بلکه این عدم اطمینان در مورد یک کار «درست» است.
هدف پوکر چیست؟ و جواب شگفتانگیز اریک!
چندین سال پیش، اریک در مورد سمیناری به رهبری مایککارو شنیده بود. اریک میگوید: «او یک مرد بسیار عجیبوغریب است. او در اطراف صحنه راه میرود و با گفتن این جمله شروع میکند: هدف پوکر چیست؟» سوالی که همیشه در کنار چگونگی طرز بازی پوکر، همراهم بوده است.
اریک ادامه میدهد: «یکی میگوید برندهشدن پول و دیگری میگوید برندهشدن در پاتهای زیاد. اما همه این جوابها اشتباه است. هدف پوکر، تصمیمگیری خوب است. فکر میکنم این یک راه واقعا خوب برای نگاهکردن به پوکر است.»
او کمی تامل میکند و میگوید: «وقتی به دلیل پخش کارتها شکست میخورید، احساس خوبی دارید. این چیز بزرگی نیست؛ زیرا شانس با شما یار نبوده و دست بدتان، موجب باختتان شده است. اما اگر بهخاطر یک تصمیم بد یا اشتباهی جبرانناپذیر شکست بخورید، خیلی دردناک خواهد بود.»
سیدل به من نمیگوید که طرز بازی پوکر چگونه است یا چطور میتوانم یک دست بازی کنم؛ نه به این دلیل که او بداخلاق است، بلکه به این دلیل که این پاسخ به بهای رشد توانایی من برای یک تصمیمگیری خوب تمام میشود. من باید یاد بگیرم که بهتنهایی به همه چیز فکر کنم. تنها چیزی که او میتواند به من دهد، ابزار است. من کسی هستم که باید راه را پیدا کنم و بجنگم تا یک قدم به WSOP نزدیکتر شوم.
نوبت به طرز بازی پوکر من رسید!
پروازم بهسمت وگاس را آغاز کردم. اگر پرواز به این منظور باشد که زمین از بالا چقدر کوچک بهنظر میرسد و درک اینکه خودتان چقدر کوچک هستید، کازینوی لاسوگاس برعکس این ماجرا خواهد بود. کازینوی وگاس طراحی شده است که اذهان را فریب دهد و خود را بهطور کامل شبیه یک جهان کند. فضای داخلی آن بهگونهای طراحی شده است تا تواناییهای تصمیمگیری و ذخایر احساسی شما را کاهش دهد.
دستگاههای اسلات، الکل رایگان و امکانات رفاهی ساختهشده بهگونهای که هرگز نیازی به نگاهکردن به بیرون از دیوارهای کازینو نداشته باشید، بهشکل فریبندهای روی طرز بازی پوکر شما تاثیر خواهند گذاشت. اریک سیدل میگوید: کازینوها برای تصمیمگیریهای موفقیتآمیز طراحی نشدهاند!
اکنون نوامبر است و من بهمدت چند ماه برای تمرینات هفتگی اینجا خواهم بود. این اولین بار است که میخواهم دستم را در پوکر واقعی امتحان کنم. وقتش رسیده است تا طرز بازی پوکر خودم را پیاده کنم.
طرز بازی پوکر من فاجعه است!
چند هفته از ورودم به وگاس میگذرد و مسابقات را یکی پس از دیگری از دست میدهم و از دور خارج میشوم! همه تورنمنتها را زیر نظر دارم و از طرز بازی پوکر همه افراد، یادداشتبرداری میکنم. اریک تنها یک توصیه به من دارد: «میزهای سنگین را انتخاب نکن!».
من وارد یک تورنمنت روزانه 60 دلاری در Bally’s شدم. در این تورنمنت توانستم سرانجام احساس غرور را در خودم ببینم؛ زیرا توانسته بودم به جدول نهایی راه پیدا کنم. حالا در شرایطی قرار داشتم که میتوانستم اولین برد نقدی خودم را تجربه کنم. از جریان مسابقه و طرز بازی پوکر خودم هیجانزده بودم و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. تمام ژتونهایم را روی میز ریختم، اما دیلر کارتی را رو کرد که موجب ویرانی من شد.
من تقریبا همهچیز را همان موقع ترک کردم؛ یا طرز بازی پوکر من فاجعه است، یا ذات این بازی خیلی بیانصافانه است! اما در اعماق وجودم این حس میشد که برای مقابله با بیعدالتیهای ظاهری بوده است که در وهله اول به پوکر روی آوردهام.
تصمیم گرفتم هفته آینده دوباره بازی کنم و تمام این اتفاقات را با اریک سیدل در میان بگذارم. صبح سهشنبه، زود از خواب بیدار میشوم تا مسابقات بعدی خود را برگزار کنم. من تعجب میکنم که هر بازیکن پوکر واقعی اینقدر سحرخیز است. اتاق پوکر در مرکز طبقه کازینو قرار دارد. به سمت میز میروم و برای مسابقات روزانه ثبت نام میکنم.
حالا دیگر با طرز بازی پوکر دیگران فریب نمیخورم
امروز، احساس خیلی خوبی با من است؛ اریک درباره کنترل هیجان، زمانبندی و فکرکردن به چرایی اقدام دیگران، به من توضیح داده بود. اکنون توجهم را به طرز بازی پوکر دیگران بالا بردهام. دستها میگذرد و بازیکنان یکی پس از دیگری فولد میکنند؛ اما من هنوز هستم.
ما به یک میز رسیدهایم و من به دست عالیام نگاه میکنم. با این فرض که یکی از دو بازیکن مرا شکست داده است، نمیخواهم کل مسابقاتم را به خطر بیندازم. من تمام هفته بلوف خورده بودم، اما امروز طرز بازی پوکر واقعی را آموختهام. پنج نفر ماندهایم. نگاهی بین چهار نفر دیگر میبینم. بازیکن سمت راستم از من میپرسد: بیا Chop کنیم. ادامهدادن این دست، برایت خطرناک خواهد بود!
به پرواز درآمدم!
بهعنوان رهبر ژتونها، من کسی هستم که باید متقاعد شود پات را تقسیم کند. به بقیه بازیکنان نگاه میکنم. من بیش از دو برابر ژتون دارم. سرم را تکان میدهم: «نه، متشکرم. من دوست دارم بازی کنم». بازیکن دیگری کنار میرود. بازیکن بعدی میگوید: «بیا، بیا تقسیم کنیم». طرز بازی پوکر آنها بهشکل عجیبی حیلهگرانه است. بازیکن بعدی هم درخواست تقسیم میکند.
سومین بازیکن باقیمانده میگوید: «این به نفع شماست که تقسیم (Chop) کنید. در موقعیت قدرت هستید. پول بیشتری به دست خواهید آورد اما میدانید که تمام آن ژتونها را به همان سرعتی که برنده شدهاید از دست خواهید داد. صبور باشید و به حرفم گوش کنید.»
سرم را بهشدت تکان میدهم، نه! به خودم اعتماد ندارم که یک استدلال کلامی منسجم داشته باشم. شاید به این خاطر بود که حس میکردم دنیای پوکر یک دنیای مردانه است و آنها بهعنوان یک “دختر کوچولو” به من نگاه میکنند. میترسیدم اگر وارد استدلال و بحث شوم، طرز بازی پوکرم را فراموش و همه چیز را خراب کنم.
دوباره کلمه Chop در گوشم میپیچید و همین رفتار تهاجمیشان، ممکن بود روی طرز بازی پوکر من تاثیر بگذارد. سرم را به نشانه مخالفت تکان میدهم. نفر سوم هم از بازی کنار رفت. هیجان به اوج خودش رسیده بود که معجزه رخ داد و فقط من ماندم! من اولین تورنمنتم را همراه با 900 دلار بردم. چه کسی فکرش را میکرد؟
طرز بازی پوکر برای برندهشدن: شروع با میزهای سبک
مسابقات یکی پس از دیگری میگذشت و طرز بازی پوکر من، شکل و شمایل منسجمانه و فکرشدهتری به خود میگرفت. جوایز من از 900 دلار به 2100 دلار رسیده و توانسته بودم تمام خرج به وگاس را درآورم! چه چیزی بهتر از این؟ البته که تمام این را مدیون اریک هستم؛ زیرا اگر به اصرار او در همان ابتدا میزهای سنگین را رها نمیکردم، بیشک با باختهای فاجعهآمیز، وگاس را ترک میکردم و عطای WSOP را به لقایش میبخشیدم.
اما حالا نهتنها درآمد خوبی کسب کردهام، بلکه میخواهم برگردم خانه و خودم را برای ورود به تورنمنت PCA National 2018 آماده کنم. قهرمانی در این تورنمنت، جواز حضور من در WSOP خواهد بود.
سرانجام رویایی که محقق شد
برای حضور در این مسابقه، اریک بههیچعنوان درباره طرز بازی پوکر با من صحبت نکرد. او فقط درباره کنترل ذهن، استراحت، ورزش و فاصلهگرفتن از مسابقات با من صحبت کرد. او گفت پیش از حضور در مسابقات، به هیچ کازینویی وارد نشوم و بازیها را تماشا نکنم؛ اکنون فقط زمان استراحت و تمرکز است. آخرین توصیه اریک به من این بود: «ماهی نباش!». در اصطلاحات پوکر، ماهی به کسی میگویند که تازهکار است و بهسادگی توسط دیگران از بازی کنار میرود.
سرانجام در حساسترین و مهمترین تورنمنت زندگیام قرار گرفتم. دستها یکی پس از دیگری میگذرند و تعداد شرکتکنندهها کم و کمتر میشود. پیشینه افرادی که در تورنمنت حضور داشتند، اعتمادبهنفسم را تحت تاثیر قرار داده بود؛ اما مراقب بودم اینها روی طرز بازی پوکرم تاثیر نگذارند. برای احیای افکارم، به پیروزیها و درخششهایم در چندماه اخیر فکر میکردم و این که اریک چگونه توانست با راهکارهای روانشناختی، طرز بازی پوکرم را دگرگون کند.
دوربینها با عجله نزدیکتر میشوند. خبرنگاران گرد هم میآیند. دیلر منتظر میماند تا مدیر طبقه به او بگوید که میتواند کارت بعدی را برگرداند. مینشینیم و منتظریم. به نظر میرسد برای همیشه طول بکشد! و در نهایت دور ریور از راه میرسود؛ شاه دل رو میشود! باورنکردنیست. آخرین بازیکن پا میشود، به من دست میدهد و میرود! من 84600 دلار برنده شدهام! من اکنون قهرمان PCA National 2018 هستم و جواز ورود به WSOP را دریافت کردهام!